بخون تا از ته دل بخندی

ساخت وبلاگ

- گوشیم زنگ زد رفتم برداشتم صحبتم که تموم شد مامانم گفت دوستته؟ گفتم پــــ نــه پــــ دشمنمه خواست قرار جنگ رو یاداوری کنه.

- رفتم تو کوچه دارم ماشین می شورم همسایه مون اومده میگه ااا ماشین می شوری پــــ نــه پــــ حوصله ام سر رفته دارم با ماشینم آب بازی می کنم.

- واسه ناهار یه ظرف پر ماکارونی دستمه، خواهرم میگه ماکارونیه؟ پــــ نــه پــــ یه مشت کرم آسکاریسه از نوع حلقوی اش، میخوام روشون آزمایش کنم!!!!!!!!

- داشتم برا رفیقم تعریف میکردم که رفته بودم کوه تا رسیدم بالا یه دفه یه عقربو دیدم که داره با سرعت میاد طرف من. یدفه رفیقم گفت تو چیکار کردی؟ کشتیش؟ گفتم پــــ نــه پــــ منم دویدم به سمتش و در آغوش گرفتمش و به اندازه سالهایی که ازش دور بودم ماچش کردم!!!

- رفیقم میگه چرا بچه ها به همه ی زن ها میگن خاله؟ پــــ نــه پــــ میخواستی بگن عمو!

- آیفون تصویری خونمون رو زدم. مامانم برداشته میگه سعید تویی؟ میگم پــــ نــه پــــ من مامور منکراتم لطفا درو باز کنید میخام بیام حجابتونو چک کنم.

- بالا سر قبر همسایمون وایسادیم داریم گریه میکنیم یدفه پسرش که خارج بوده خودشو رسونده به قبرستون میگه چی شده برا بابام گریه میکنید؟ مگه خاکش کردید؟ منم گفتم پــــ نــه پــــ بهش گفتیم با زبون آدمیزاد بیا برو تو قبر گوش نکرد که نکرد این که میبینی داریم گریه میکنیم مال اینه که به گریمون انداخت تا تونستیم چالش کنیم.

- تو محلمون خرما خیرات میکنم یارو میگه قبول باشه فوت کرده؟ میگم پــــ نــه پــــ قراره امشب بکشیمش.

- قبل از ماه رمضون زنگ زدم بهش می گم امسال تیم بدیم؟؟ میگه برای جام رمضان … میگم پــــ نــه پــــ برای جام ملتهای آمریکای شمالی و حوزه دریای کارائیپ!

- دویست تا پشه دستمو نیش زدن هر کدوم اندازه یه پرتغال باد کرده رفیقم میگه پشه زده؟
پـــ نه پـــ باده معده ام رو نگه داشتم زده زیر پوستم!

- زنگ زدم 110 میگم اینجا دعواشده، میگه الان؟ میگم پـــ نــه پــــــ پارسال بوده الان زنگ زدم خاطره اش رو تعریف کنم

- رفته بودیم سر ساختمون عموم ببینیم اوضاع چطور پیش میره(مثلا من مهندسم!!!) کارگره اومده میپرسه شما مهندسین؟ میگم پـــ نــه پــــــ از ساختمون خوشم اومده اومدم باهاش یه عکس دو نفره بندازم!

- رفتم نون بگیرم طرف میگه شما هم نون می خواید: پـــ نــه پــــــ اومدم با خط تولید آشنا بشم.

- داشتم درس زبان میخوندم با صدای بلند ننه جونم اومد گفت داری درس میخونی؟ گفتم پـــ نــه پــــــ دارم زبان حیوانات کار میکنم بتونم با مورچه ها صحبت کنم.

- دارم تو گوشیم چیز مینویسم دوستم میگه داری اس ام اس میدی؟ میگم پـــ نــه پــــــ دارم باکتریای روی دکمه هاشو میکشم!

- پیرزن سوار اتوبوس شده، پا شدم از جام! میگه بشینم یعنی؟! میگم : پـــ نــه پــــــ پا شدم با هم تانگو برقصیم تماشاچیا شاد شن!

- تو کلاس خودکارم نمینوشت داشتم تندتند میکشیدمش روی کاغذ دوستم میپرسه خودکارت نمینویسه ؟ پـــ نــه پــــــ دارم نوار قلبمو روی کاغذ میکشم ببینم مشکلش چیه.

- به داداشم می گم تو آشپزخونه ای زیر کتری رو هم روشن کن، میگه می خوای چایی دم کنی؟ پـــ نــه پــــــ می خوام آشپرخونه رو بخار بگیره سونا راه بندازم

- رفتم دفاعیه دوستم، بغل دستیم میگه از پایان نامشون میخوان دفاع کنن؟ پـــ نــه پــــــ از مردم فلسطین در مقابل رژیم غاصب!

- ساعتمو بردم میگم آقا باطریش تموم شده یه باطری بندازین. میگه خوابیده؟؟ میگم پـــ نــه پـــــ خودشو زده به موش مردگی کاریش نداشته باشیم!!

بادبادک نیوز3...
ما را در سایت بادبادک نیوز3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر سایت qsa بازدید : 801 تاريخ : جمعه ساعت: 13:45